در سال ۱۹۹۰، سردبیر ژورنال پژوهش جنسیت (Journal of Sex Research) نوشت:  برای نسل‌های آتی غیر قابل درک – و شاید به طور غیرعاقلانه‌ای اهمالگرانه-  است که تلاش بسیار کمی برای به دست آوردن اطلاعات و به وجود آوردن دانشی  در زمینه‌ی رفتار جنسی انسان صورت گرفته‌است.”

انسان بی‌نهایت پیچیده است. همان‌طوری که هیچ علت جهانی برای خوردن هات‌داگ  (چه تلاش برای برنده شدن در یک مسابقه یا بلعیدن آن‌ها در مقابل تلویزیون  فقط از روی عادت) وجود ندارد، برای داشتن رابطه‌ی جنسی حتی یک دلیل در طول  تاریخ و در دوران‌ها و فرهنگ‌های متفاوت وجود ندارد. اما من می‌خواهم چند  نکته را در زمینه‌ی انگیزه‌های پشت رابطه‌ی جنسی با شما به اشتراک بگذارم؛  این نکات حاصل از یافته‌هایی هستند که در تحقیقات علمی تکرار شده‌اند.

چرا این موضوع این‌قدر مهم است؟

قبل از سال ۲۰۰۷، نگاهی اجمالی  روی مطالب علمی صورت گرفت و منجر به روشن شدن ۲ دلیل شد که چرا آدم‌ها  رابطه جنسی دارند: تولید مثل (به مورمونیسم فکر کنید) و لذت (به لذت‌گرایی فکر کنید). سپس در سال ۲۰۰۷، سیندی مِستون و  دیوید باس شکاف را از بین بردند. در مرحله‌ی اول بسیاری از مطالعات،  محققان از صدها نفر بین سنین ۱۷ تا ۵۲ سال خواستند که به آن‌ها در تهیه‌ی  فهرست جامعی از دلایل رابطه جنسی که مردم را متمایل به داشتن یک رابطه جنسی  می‌کند، کمک کنند. به همه یک سوال داده شد:

“لطفا فهرستی از همه‌ی دلایلی که باعث شده‌اند شما یا شخص دیگری که می‌شناسید در گذشته وارد رابطه‌ی جنسی بشوید، تهیه کنید.”

در تحقیقات اولیه، در زمینه‌ی دلایل رابطه جنسی ، پاسخ‌ها به چهار فاکتور اصلی و ۱۳ زیرفاکتور منجر شدند:

۱. دلایل فیزیکی

زیر این چتر گسترده، ۴ مورد را می‌یابیم:

(۱) تسکین تنش

(۲) لذت (گاهی اوقات دلیل داشتن رابطه‌ی جنسی لذت‌گرایی صرف است،  با وجود این‌که دانشمندان خشکه مقدس فواید آن را بی اهمیت جلوه می‌دهند)

(۳) اشتیاق و جاذبه بدنی یا فیزیکی (ساده است، شریک زندگی‌مان برای ما به  لحاظ جنسی جذابیت دارد)

(۴) تجربه‌طلبی (بهبود و تمرین مهارت‌های جنسی).

۲. رسیدن به هدف

زیر این چتر گسترده، ۴ مورد را می‌یابیم: 

(۵) ثروت و دارایی(تلاش برای رسیدن به غایت آمال‌مان)

(۶) وضعیت  اجتماعی (نگرانی در مورد آن‌چه دیگران فکر می‌کنند و  شهرت‌مان)

(۷)  انتقام (تمایل برای صدمه زدن به کسی)

(۸) منفعت‌گرایی ( استفاده از رابطه‌ی جنسی برای به دست آوردن مزیت در یک رابطه یا در حیطه‌ی زندگی)

۳. احساسی

زیر این چتر گسترده، این موارد را پیدا می‌کنیم: 

(۹)  عشق و تعهد (یک راه برای حفظ دلبستگی عمیق و مطمئن)

(۱۰) بیان احساسات  (یکی از راه‌های اصلی برقراری ارتباط، حداقل با شریک رمانتیک زندگی‌تان).

۴. نا امنی

زیر این چتر گسترده، سه مورد وجود دارد: 

(۱۱) افزایش  اعتماد به نفس (یک استراتژی برای به دست آوردن اندکی قدرت و توانایی)

(۱۲) وظیفه / فشار (هر چیز ناشی از تعهد یا اجبار توسط شخص دیگری)

(۱۳)  امنیت شریک زندگی (داشتن رابطه‌ی جنسی برای دفع کردن افراد متجاوز)


شاید شما در مورد تفاوت‌های جنسیتیِ پشت رابطه‌ی جنسی کنجکاو باشید.  اجازه دهید در این‌جا نقل قول‌هایی را بیاورم از نویسندگان، در مورد  اکتشافات جالبی که خودشان داشته‌اند، زیرا این تفاوت‌ها، قابل ملاحظه  بودند:

  • مردان، به طور قابل توجهی بیشتر از زنان، دلایل متمرکز  بر ظاهر فیزیکی و جذابیت فیزیکی یک شریک زندگی را مطرح کردند، مثلا ” فلانی  بدن جذابی داشت، ” ” ظاهر فیزیکی فلانی حس جنسی من را شعله‌ور کرد، ” و ”  فلانی چهره‌ی جذابی داشت.” این یافته‌ها فرضیه‌ی مبتنی بر تکامل را که  می‌گوید مردان با دیدن نشانه‌های ظاهری جنسیتی به لحاظ جنسی بیش‌تر از زنان  تحریک می‌شوند، مورد حمایت قرار می‌دهند، چرا که ظاهر فیزیکی، نشانه‌های  فراوانی از توانایی باروری و تولید مثل یک زن را ارائه می‌دهند (باس ،  ۱۹۸۹ب، ۲۰۰۳؛ سیمونز، ۱۹۹۸)
  • مردان همچنین (به طور قابل توجهی بیش  از زنان) دلایلی را بر زبان آوردند که تجربه‌طلبی و جستجوی فرصت‌های بیش‌تر  را در آن‌ها نشان می‌داد. مثال‌ها عبارتند از: “فلانی در دسترس بود”،  “فرصت خود به خود پیش آمد،” و ” من می‌خواستم تعداد روابطی که تجربه  کرده‌بودم را افزایش بدهم.                                                             زنان در اعلام انگیزه‌های عاطفی برای داشتن رابطه‌ی جنسی از مردان پیشی  گرفتند، مثلا ” من می‌خواستم عشق‌ام را به فلانی ابراز کنم” و ”من متوجه  شدم که عاشق شده‌ام.” این یافته‌ها نظریه‌ی مبتنی بر تکامل را درباره‌ی  رابطه‌ی جنسی زنان مورد حمایت قرار می‌دهند. طبق این نظریه زنان، بیش از  مردان، ترجیح می‌دهند که در چارچوب یک رابطه‌ی متعهدانه‌ی مداوم رابطه‌ی  جنسی داشته باشند، و احساسات یا بیان عشق سیگنال‌هایی را حاکی از این تعهد  فراهم می‌کنند (باس، 2003؛ تاونسند، 1998). همچنین برای حمایت از این  نظریه، یافته‌هایی وجود داشتند که نشان می‌دهند رابطه‌ی جنسی بدون درگیری  عاطفی، برای مردان در مقایسه با زنان محرک قدرتمندتری بود. مردان، برای  مثال، در اعلام موارد مربوط به لذت فیزیکی صرف، مانند تمایل برای رسیدن به  اوج لذت جنسی (ارگاسم)، به این دلیل که حس خوبی دارد، یا خیلی ساده به این  دلیل ‌که “شهوتی” شده‌بودند، از زنان پیش گرفتند. به هر حال این مهم است که  توجه داشته باشید، میزان مطرح شدن بسیاری از انگیزه‌های عاطفی برای درگیر  شدن در رابطه‌ی جنسی توسط زنان بیش‌تر نبود (به عنوان مثال “من می‌خواستم  با فلانی پیوند عاطفی داشته باشم”؛ ” من می‌خواستم رابطه‌ام را قوی‌تر  کنم،” ” من خواهان قرابت عاطفی هستم”). در واقع، زیرفاکتورهای عشق و تعهد، و  بیان احساسات تنها فاکتورها از ۱۳ زیرفاکتور موجود بودند که بسامدشان در  میان مردان چندان بیش‌تر از زنان نبود. این یافته، حمایت می‌کند از بدنه‌ی  در حال رشد شواهد بالینی که نشان می‌دهد زنان و مردان هر دو، گاهی اوقات  خواهان صمیمیت و ارتباط عاطفی از طریق رابطه‌ی جنسی هستند.
    • مردان بیش‌تر از زنان برای داشتن رابطه‌ی  جنسی دلایلی را اعلام کردند که شامل انواعی از کارکردهای منفعت‌گرایانه  بود، مانند ” برای تغییر موضوع گفتگو، ” ” برای این‌که لطف فلانی شامل  حال‌ام شود، ” یا ” برای بهبود مهارت‌های جنسی‌ام.” این یافته ها در تضاد  هستند با آن تصور کلیشه‌ای که زنان، بیش‌تر از مردان، از رابطه‌ی جنسی برای  به دست آوردن مزیت یا رابطه‌ی خاصی استفاده می‌کنند.
    • دسته‌ی  دیگر تفاوت‌های جنسیتی که مشخصا پیش بینی نشده‌اند شامل این موارد است:  بهبود وضعیت اجتماعی/ افزایش شهرت، حق خودنمایی قائل شدن، و علاقه‌ی افراد  به این‌که به دوستان‌شان بگویند با شخص معروفی رابطه‌ی جنسی داشته‌اند. با  این حال، این یافته‌ها با داد‌ه‌های تجربی همسو بودند، داده هایی که نشان  می‌دهند مردانی که در واقع یا به طور موثر با چند زن رابطه‌ی جنسی دارند،  از موقعیت اجتماعی بالاتری برخوردار هستندموقعیت اجتماعی بالاتری دارند.
  • این  یافته ها به یک واقعیت مهم اشاره دارند: وقتی که مردان و زنان را با هم  مقایسه می‌کنیم، بزرگترین تفاوت‌ها در انگیزه‌ها و رفتارهای جنسی پیدا  می‌شوند. بد نیست به خاطر بسپاریم که بسیاری از تفاوت‌ها بین مردان و زنان  غیرموجود یا کوچک هستند به جز زمانی که فرد به دنبال برقراری رابطه‌ی جنسی  باشد.
  • حالا با این دانشی که داریم چه کار باید بکنیم؟
    پیشنهاد من این  است که کمی مشغول اکتشاف خودتان شوید تا خودتان را بشناسید. یک ماه وقت  بگذارید و انگیزه‌های پشت تمایلات جنسی‌تان را یادداشت کنید، و به دقت شریک  زندگی‌تان را مورد بررسی قرار دهید و در مورد انگیزه‌ای که برای رابطه  دارد با او صحبت کنید. شما ممکن است چیز آشکاری در مورد خودتان بفهمید که  هرگز متوجه آن نشده بودید، و ممکن است مکالمات مهمی را با شریک رمانتیک  زندگی‌تان شروع کنید در مورد این‌که چه‌طور به هم نزدیک و چه‌طور از هم دور  می‌شوید.
    از مهمترین دلایل رابطه جنسی تاثیر رابطه جنسی روی تندرستی است که کم‌تر از هر عنصر دیگری در روانشناسی (به جز در میان روان‌شناسان فرگشتی)  مورد قدردانی قرار گرفته‌است. شاید زمان آن فرارسیده‌است که دانشمندان و  پزشکان علاقمند به تندرستی زمان کم‌تری صرف خواندن مقالات و زمان بیش‌تری  را صرف صحبت کردن با انسان‌های شهوتی بکنند تا کشف کنند که چه چیز آتش شهوت  را در آن‌ها روشن می‌کند.
    در پایان خوشحال می شویم که نظرات شما  خواننده گرامی را درباره دلایل رابطه جنسی بدانیم و شما ایده ها و تجربیات  خود را از طریق همین صفحه با سایر خوانندگان در میان بگذارید.